صبح نو: تجمع دورهمی تعدادی از دانشآموزان تهرانی در اواخر هفته گذشته، دستمایه تحلیلها و حواشی زیادی قرار گرفت. افرادی که خود را دهه هشتادی میدانستند مبتنی بر ابزار پیامرسانهای موبایل، فراخوانی چندهزارنفره ترتیب دادند که البته جماعتی حدود 600 نفر در آن شرکت کردند.
#دهه_هشتادیا
«من امروز این تجمع رو به چشم دیدم، فارغ از تعداد زیادشون که همگی نوجوان و ترافیکی که ایجاد کرده بودن، تیپهای عجیبی داشتن. فکر کردم شاید مثلا طرفدارای فلان خواننده رپ هستن که احتمالا الان برای یک اکران خصوصی فیلم اومده کوروش و اینا هم اومدن ببینندش. حدود چهار ساعت تا اذان مغرب هم حضورشون طول کشید و فکر کنم آخر سر هم با حضور نیروی انتظامی متفرق شدن... تیپ و لباسشون از همه چیز برای من جالبتوجهتر بود. تعداد پسرا هم بیشتر از دخترا بود.» اینها روایت یک شاهد عینیِ دهه شصتی از ماجرای آخر هفته گذشته در #میتینگ_کوروش است؛ اتفاق معناداری که بیش از همه بر بستر فضای مجازی رخ داد.
ماجرا چه بود؟
تعدادی از دانشآموزان تهرانی که اغلب متولدین 1380 به بعد بودند، در فراخوانی که در یکی از کانالهای تلگرامی و در ادامه در اینستاگرام منتشر شد، مقرر کردند تا پایان امتحانات درسی مدرسهشان را با قراری تلگرامی در یکی از نقاط تهران جشن بگیرند و دور هم باشند. اینگونه شد که جماعتی کمتر از 600 نفر در مجتمع کوروش در جنوب غرب تهران گرد هم آمدند. فعالیت و کنش خاصی هم نداشتند جز چرخیدن در مجتمع خرید و دید زدن ویترین مغازهها؛ اتفاقی که به ذائقه حراست مجتمع کوروش خوش نیامد و با متفرق کردن این جمعیت، آنها را راهی بیرون ساختمان و اتوبان ستاری کرد تا ترافیک و دخالت نیروی انتظامی هم به ماجرا اضافه شود. دست به یقه شدن این نوجوانان هم از نکات جالب توجه بود؛ دعوایی دخترانه که البته با تشویق پسران همراه شد!
گذار از رادیوهای خانگی به پیامرسانهای اندروید
فارغ از تحلیلهای اجتماعی درباره این موضوع اما یک نکته به شدت جالب به نظر میرسد؛ از دیگر نکات قابل توجه آنکه توییتر فارسی که معمولا خط مقدم اعتراضات و اقدامات ضدحاکمیتی محسوب میشود نیز از این واقعه جا ماند. این جا ماندن در نفس خود حاوی یک گزاره مهم است.
اگر در سالهای گذشته، بسیجهای اجتماعی فضای سایبری از این دست بر بستر شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک و توییتر انجام میگرفت حالا ظاهرا ذائقه رسانهای جدیدترین نسلی که به کنش سیاسی نزدیک شده، از فیسبوک و توییتر به تلگرام و اینستاگرام انتقال پیدا کرده است. اگر نسل پدربزرگها و مادربزرگهای دهه هشتادیها، نسل رادیو بودند و پدران و مادران آنها به کتاب و روزنامه و رسانههای رسمی روی آوردند و خواهران و برادران دهه شصتی آنها روی شکاف رسانههای رسمی و اینترنت و شبکههای اجتماعی مبتنی بر وب، ذائقه رسانهای خود را شکل دادند، حالا نسلی آمده است که رسانه مرجعش نرمافزارهای پیامرسان تلفنهای همراه و اسمارت فونهاست. این نسل بخش اعظم دیدگاهها، تحلیلها و حتی دایره لغاتش را از تلگرام و اینستاگرام میگیرد.
شکاف استفاده رسانهای
این حرکت در میان فعالان جدی فضای سایبر و حتی آن دسته از افرادی که این حرکتها را جدی میگیرند هم جدی گرفته نشد! نه فقط جدی گرفته نشد بلکه نیمنگاهی اجمالی به هشتگهایی که در شبکههای سایبری دهه شصتیها (به طور مشخص توییتر) حول این قضیه شکل گرفته، نشان میدهد که فضای تمسخر و استهزا غلبه دارد. اغلب کاربران این شبکه اجتماعی از طیفهای گوناگون - خیلیهایشان از این ابزار در شرکت میتینگهای سیاسی وقایع 88 به نحو موثری استفاده کردند - تجمع #دهه_هشتادیها را جدی نگرفتند و آن را تمسخر کردند.
گیسوگیس کشی به صرف خنده
توییتریها واکنشهای جالبی به دورهمی دانشآموزان تهرانی نشان دادند. عمده مطالب کاربران توییتر که با دو هشتگ #میتینگ_کوروش و #دهه_هشتادیا نشانهگذاری شده بود حکایت از جدی نگرفتن این میتینگ بود. تعدادی از این واکنشها را در زیر بخوانید؛
-چهار تا بچه میتینگ میذارن آخرش کار به مو کشیدن و مشت و لگد میکشه!
-این خبرای #میتینگ_کوروش به شماها هم حس پیری دست داد یا من فقط اینجوریام؟ حس میکنم نوادگانم چنین کاری کردن!
-تیتر زده نوجوانانی که آرایش غلیظ و سیگار کشیدن افتخارشان بود! بیایید قبول کنیم این تیتر تلخ رو!
-یکی واسه این آقاپسرای تو #میتینگ_کوروش، شوهر خوب پیدا کنه!
-من منکر این نمیشم که ما نسل تباهی هستیم ولی این #دهه_هشتادیا به منتهاالیه تباهی دست پیدا کردن!
-چند تا ویدئو ازشون دیدم؛ چرا همدیگه رو میزنن؟! چرا همهش در حال جیغ زدن هستن؟!
چرا چنین اتفاقی میافتد؟
تحلیل این ذائقه رسانهای احتمالا موضوعی جدا از سبک زندگی این قشر نیست. در حقیقت، مصرف رسانهای این نسل را هم باید در بافتی معنا کرد که سایر ابعاد زیست و زندگی او را دربرمیگیرد.
اینکه این نسل یک «مجتمع خرید» را به عنوان پاتوق گردهمایی برای خود انتخاب میکند، اینکه دورهمی این افراد بدون همراهی شعار خاصی است و صرفاً برخی بروزهای هیجانی و جنسی را با خود حمل میکند، اینکه پوشش و آرایش ظاهری دختران و پسرانی که در این میتینگ شرکت کردهاند با معیارهای عام اجتماعی فاصله دارد و امثالهم، بخشهاییاند که در کنار یکدیگر، از این افراد منظومهای فرهنگی و زیستی میسازند. حال باید مصرف رسانهای و مرجعیت رسانهای را درون چنین بافتی تحلیل کرد؛ موضوعی که باید جامعهشناسان و مردمشناسان ایرانی از آن سراغ گیرند.