به گزارش نفت دیلی، فاز 11 آخرین فاز باقی مانده از میدان گازی پارس جنوبی در بخش ایرانی آن است. بد نیست اشاره کنیم شرکت فرانسوی توتال که به عنوان رهبر کنسرسیوم در این فاز حضور دارد در واقع صف شکن شرکتهای توسعه ای در پارس جنوبی بود و اگر از حق نگذریم برنامه حفاری همه شرکتهای توسعه دهنده که کار توسعه فازها را در پارس جنوبی انجام دادند یا همان برنامه حفاری توتال بود و یا تغییر یافته آن با توجه به شرایط فاز است، اما قرارداد طرح توسعه فاز 11 افزون بر داشتن برنامه بلندمدت تولید، در دست توسعه هم از نظر فنی با تغییراتی نسبت به گذشته همراه است؛ به دلیل افت فشار مخزن پارس جنوبی و کاهش آن به زیر نقطه شبنم لزوم نصب و راه اندازی کمپرسور احساس شده و در طراحیها جانمایی می شود.
درست از زمانی که نام شرکتهای بزرگ بین المللی برای توسعه برخی از میدانهای نفتی و گازی کشور مطرح شده است، اظهار نظر موافقان و مخالفان در رسانهها به اوج رسید. منتقدانی که از نظر فنی با حضور این شرکتها مخالفند بیشتر اشاره به کارنامه موفق شرکتهای داخلی دارند و معتقدند حال که توسعه دهنده های ایرانی کارنامهای موفق از خود بر جای گذارده اند چرا کار را به آنها ندهیم که البته این انتقاد در جای خود درست و قابل تامل است.
اما پاسخ این پرسش در تفاوت دو دیدگاه نسبت به ماهیت توسعه میدانهای نفتی نهفته است؛ طرفداران توسعه داخلی، توسعه را تنها حفاری فرض کرده اند. که با این پیش فرض حق با آنهاست زیرا در حفاری بهویژهه در میدانهایی که از برنامه حفاری آنها در گذشته رونمایی شده است شرکتهای داخلی حرفهای زیادی برای گفتن دارند اما شرایط دنیای نفت و انرژی به شدت با گذشته فرق کرده است امروزه شرکتها پس از اکتشاف موفق و حفاری و توسعه بهینه به دنبال بهره برداری علمی و ازدیاد برداشت به کمک دانش روزآمد هستند تا بتوانند ضریب بازیافت را هر چه بیشتر بالا ببرند و هزینه تولید را پایین بیاورند.
امروزه سبد نفت سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) سایه سنگین رقیبی سر سخت به نام شیل اویل را بر سر خود احساس می کند و هر سنت هزینه کرد اهمیت بسیار بالایی در رقابت پیدا میکند. دوره حفاریهای متعدد و ریسکی پایان یافته است و ما مجبوریم به سمت استفاده از فناوریهای ازدیاد برداشتی برویم. همچنین ما ناچاریم درهای صنعت نفت ایران را روی فناوریهای روزآمد باز کنیم که هم اکنون در ایران تنها در دانشگاههایمان به عنوان پروژه دانشجویی بدان نگاه می شود، ما ناچاریم دست همکاری به سمت شرکتهایی دراز کنیم که این طرحها را به صورت صنعتی اجرا کرده و از آن جواب گرفته اند؛ شرکتهایی که سود و زیان و حفاری و تولید در بالاترین سطح برای آنها بهینه شده است.
ما به توسعه دهندگان بین المللی نیاز داریم تا با ورود دانش روزآمد و فناوری،جان دوباره ای به صنعت نفت ما ببخشند و ادبیات جدیدی را در این راستا برای ما رقم بزنند و البته ما نیز با اتخاد سیاستهای صحیح نسبت به انتقال این دانش و فناوری به داخل مبادرت ورزیم، ما به برندها نیاز داریم.