روزنامه کیهان نوشت: عراقچی در حالی مدعی است انتظارات از برجام برآورده شده، که واقعیات در صحنه عمل نشان میدهد فقط محدودیتهای این توافق به ایران رسیده و امتیازاتش برای آمریکاست و مقامات آمریکائی بر خلاف ادعاهای قبلی خود مبنی بر پاره کردن ، به دنبال بهرهبرداری بیشتر از برجام هم بهعنوان الگو و هم بهعنوان محتوا و تعمیم این خسارت محض به سایر حوزههای اقتدار ایران هستند.
متاسفانه مقامات ارشد دولت همچنان اصرار دارند که به رویکرد پرخسارت «حفظ برجام به هر قیمت» ادامه بدهند.
این در حالی است که برجام در اولین روز اجرای تعهدات 1+5 ذیل توافق هستهای-دی ماه 94- با تصویب تحریمهای جدید ضدایرانی از سوی آمریکا رسما نقض شد. غارت ۲ میلیارد دلاری اموال ایران، تمدید قانون تحریمی آیسا، تصویب قانون محدودیت ویزا، تصویب بیش از ۸۰ طرح ضدایرانی در کنگره آمریکا، پابرجا ماندن تحریم سوئیفت، تمدید وضعیت اضطراری علیه ایران و در نهایت تصویب طرح سیاه چاله تحریم (تحریمی که کارشناسان آن را جامعترین بسته تحریمی آمریکا علیه ایران در طول تاریخ نامیدند) تنها بخشی از عهدشکنیهای آمریکا در پسابرجام است. حال سؤال این است که آیا نقضی بوده که آمریکا انجام نداده باشد؟!
آقای عراقچی مدعی است که انتظارات از برجام برآورده شده است اما ، واقعیات در صحنه عمل نشان میدهد اینکه فقط محدودیتهای این توافق به ایران رسیده و امتیازاتش برای آمریکاست و مقامات بدنبال بهرهبرداری بیشتر از برجام هم بهعنوان الگو و هم بهعنوان محتوا و تعمیم این خسارت محض به سایر حوزههای اقتدار ایران هستند.
چه آنکه دونالد ترامپ رئیسجمهور این کشور برغم شعارهای انتخاباتی خود مبنی بر پاره کردن برجام و بیفایده بودن آن برای آمریکا در صحنه عمل حاضر نشد از منافع سرشار برجام چشمپوشی کند و آن را رها نکرد.این مدعای معاون وزیر امور خارجه همچنین در حالی است که مقامات ارشد دولت نیز تاکنون بارها و بارها به دستاورد تقریبا هیچ برجام اذعان کردهاند.
کارشکنیها و نقض عهدهای آمریکا کار را به جایی رساند که حتی صدای آقای روحانی و ظریف را هم درآورده است تا جایی که حتی ظریف از روی میز بودن گزینه خروج از برجام گفت اما سایر مواضع آنها این نگرانی جدی را به دنبال دارد که در همچنان بر همان پاشنه سابق میچرخد و سیاست حفظ برجام به هر قیمتی ادامه دارد و گویا قرار نیست مقابلهای عملی و جدی صورت گیرد.
هیچ مذاکره یا قرارداد و معاملهای، به خودی خود اصالت و ارزش ندارد؛ بلکه اهمیت و اعتبار آن، به اهداف و نتایج است. متاسفانه دولت یازدهم و تیم مذاکرهکننده، از ابتدا به خودِ مذاکره و توافق به هر قیمت اصالت دادند و بدتر از آنها، برخی محافل سیاسی-رسانهای سهلاندیش یا ماموریتدار که موج مطالبه و هیجانی کاذب برای مذاکره و توافق به هر قیمت به راه انداختند.بر همین اساس همه امور، حتی آب خوردن مردم نیز به برجام گره زده شد.
قرار بود با اجرائی شدن برجام، صدها میلیارد دلار از داراییهای کشورمان که بلوکه شده است، آزاد شود، تمامی تحریمها آنگونه که آقای رئیسجمهور به صراحت اعلام کرده بود، لغو شود، گشایش اقتصادی ایجاد شود، روابط تجاری که لازمه آن گشایش «السی» در بانکهای خارجی است از بنبست خارج شود، چرخ معیشت مردم همراه با سانتریفیوژها به چرخش درآید، سرمایهگذاری خارجی صورت پذیرد، تورم از میان برداشته شود و تولید از رکود خارج شود ولی طرف مقابل و مخصوصاً آمریکا به هیچ یک از این تعهدات خود عمل نکرده است و این واقعیت تلخ را مقامات ارشد دولت نیز انکار نمیکنند.
در مجموع به دلیل رعایت نکردن قواعدی همچون «توازن تعهدات»، «همزمانی اجرای تعهدات»، «اخذ تضمین از طرف مقابل» و «پیشبینی برگشتپذیری امتیازات واگذار شده در صورت نقض عهد» که قاعده عقلی هر قرارداد عادی حقوقی است، برجام تقریبا و تحقیقا هیچ دستاوردی برای ایران در پینداشت.
مقامات ارشد دولت آقای روحانی در حالی که مدیران قبل از خود را ملامت میکردند و تاکید داشتند که «10 تا 30 درصد مشکلات اقتصادی مربوط به تحریمهاست و 70 تا 90 درصد بقیه، مربوط به سوء مدیریت و معطلی ظرفیتهاست»، بیش از 4 سال ظرفیتهای عظیم داخلی را به واسطه «توافق به هر قیمت» و سپس «حفظ برجام به هر قیمت» معطل گذاشتند.
در حال حاضر با توجه به عیان شدن چندین باره خسارت محض برجام و به عینیت رسیدن هشدارها و انتقادهای دلسوزان نسبت به دستاورد تقریبا هیچ، لازم است تا دولت آقای روحانی در گام اول با اجرای 29 شرط ابلاغی، به گستاخیهای آمریکا پاسخ قاطع و متقابل دهد و در گام دوم با تکیه بر اقتدار درونی و ظرفیتهای عظیم داخلی، ریل گذاری خود را در جهت پیشرفت روزافزون کشور تغییر دهد.