احمدرضا كاظمي در ستون طنز روزنامه قانون نوشت: هرچند كه ديدن تصاوير و كليپهاي مربوط به برخوردهاي خشونتآميز ماموران مبارزه با سد معبر در سالهاي اخير و با همت مسئولان شهرداري، مثل ديدن پيامهاي بازرگاني در تلويزيون، ديدن كودكان كار در خيابان، ديدن كساني كه به نان شب محتاج هستند، ديدن پارتي بازي در بانكها، ديدن «برو فردا بيا الان سيستم قطعه» گفتنها در ادارات، ديدن آلودگي هوا، ديدن افزايش قيمتها، ديدن نوسان بازار ارز، ديدن عدم احقاق حقوق شهروندي و ساير ديدنيهاي رايج در كشور، به يك چيز روتين و عادي تبديل شده اما اكثريت مردم از ديدن آخرين فيلمي كه از ضرب و شتم يك دست فروش جوان در تهران منتشر شده بود، تعجب كردند. چرا؟ چون حداقل دليلي كه مردم تهران براي راي دادن به ليست اصلاحطلبان و انتخاب آقاي نجفي بهعنوان شهردار داشتند توقف اين دست ويديوها بود حالا بقيه ديدنيها پيشكش.
اما از آنجايي كه آموزش صحيح به پرسنل و استخدام افراد كارآزموده بهجاي افراد گولاخبدنسازي بهعنوان مامور سد معبر؛ نياز به برنامهريزي و فرهنگسازي دارد، تصميم گرفتيم يكسري راهكار جايگزين به مسئولان محترم شهرداري ارائه كنيم تا از مجموعه ديدنيهاي روزانهمان حداقل اپيزود كتك زدن دستفروشها حذف بشود:
ممنوعيت تردد با موبايل در پيادهرو
از آنجايي كه همه اين جنجالها با پخش كليپهايي شروع ميشود كه با موبايل و توسط مردم گرفته شده است، ميتوان با تعريف گروهي بهعنوان «ماموران مبارزه با حمل گوشي» اقدام به ضبط و جمعآوري گوشيهاي شهرونداني بكنند كه قصد قدم زدن در پيادهروها را دارند. البته براي رعايت حقوق شهروندي، همچنان حمل گوشي بدون دوربين مثل 1100 بلامانع است. يك چيزي توي مايههاي پادگانهاي نظامي!
برخورد كولبرانه
در فرمول ديگر ميتوانيم حل معضل دستفروشي در جامعه را با فرمول حل مشكل كولبري در مناطق مرزي حل كنيم. يعني همانطور كه قرار است بهزودي كولبري از ريشه ممنوع و بهجاي آن تخفيف وارد كردن محصول به كولبران داده شود، دستفروشي را هم از بيخ و بن ممنوع كنيم و به دستفروشان مجوز واردات يكسري اقلام خاص مثل ليف نخي، جورابهاي نانو، خودكار مخصوص تقلب و شارژر اصلِ پنج هزارتوماني اپل را بدهيم!
تخصيص محل تجمع
يكي ديگر از كارهاي خوبي كه ميتوان انجام داد، اين است كه با الگوبرداري از پيشنهاد آقاي نجفي مبني بر قراردادن يكي از پاركهاي شهر بهعنوان محل تجمعات و اعتراضات مردمي، يك محيط مشخص را نيز براي تمامي دستفروشان مشخص كنيم و از همه آنها بخواهيم بساطشان را در آن محل پهن كنند. فقط اين محل تجمع بايد حتما سرپوشيده باشد تا به محض اينكه مطمئن شديم تا دستفروشان شهر آنجا جمع شدهاند، شهردار يواشكي در مجموعه را روي آنها ببندد و كليدش را قورت بدهد!