روزنامه قانون - اشکان زارعی:
تیرگان، جشنی برای باران
بیگمان تیرگان را باید جشنی برای باران و بارانزایی دانست. از آنجا که ایران، سرزمینی خشک و کمآب بوده و مردمش نیز بیشتر کشاورزی میکردند، همواره دست به آسمان داشته ونگاهشان بر زمین بوده است. آنان درگذر روزگار به خوبی دریافتند که آب را چگونه هدر ندهند. کندن کاریز، ساختن سد، آبانبار و برپایی جشنهایی همچون خردادگان، آبانگان و تیرگان در بزرگداشت آب، بخشی از تلاش ایرانیان در پاسداری از این داده اهورایی بوده است. در همین راستا بسیاری از آیینهای بارانخواهی برگرفته از جشن تیرگان مانند «هلهله کوسه»، «کلَل کوسه»، «چمچمه گلین»، «عروسی قنات» و «عروسی باران» در سراسر کشور برگزار میشده است. ستاره تیر در ادبیات پارسی با نامهایی چون «شباهنگ»، «ورآهنگ»، «ستاره خنگ» و «ستاره سحری» شناخته شده که نشانه آن گل بنفشه بوده است.
تیرگان و آرش کمانگیر
یکی دیگر از چراییهای پیدایش تیرگان را باید در داستان آرش کمانگیر جستوجو کرد.آنجا که منوچهر پیشدادی پادشاه ایران از سپاهیان افراسیاب تورانی شکستخورده، داوری میان دو کشور و گستردگی مرزهای آنان به پرتاب تیری سپرده میشود. آرش کمانگیر که به او شیواتیر نیز میگویند بهپا میخیزد و برای پرتاب تیر آماده میشود. او بهدرستی میداند پهناوری کشورش، کینخواهی خون همرزمانش و سربلندی هممیهنانش بسته به بازوان او دارد.
آرش در تیر روز، به ستیغ کوه دماوند میرود و فریاد میزند: «منم آرش، سپاهی مردی آزاده، به تنها، تیر ترکش آزمون تلختان را. اینک آماده». به گفته ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه و ابوسعید گردیزی در تاریخ گردیزی آرش برهنه میشود، به یاری اورمزد، همه توانش را در چله کمان مینهد و رها میکند. آرش جان میدهد اما تیر او بر درخت گردویی در آنسوی آمودریا فرود میآید تا مرزهای ایران فراختر شود، جنگ پایان پذیرد و مردم شادمان شوند. از اینپس آرش نماد جانفشانی و جانبازی در راه میهن میشود.
تیرگان در ایران باستان
در ایران باستان این جشن در 10روز از سیزده تا بیستودوم تیر برپا میشده است. مردم از بامدادان تن را شستوشو داده، رخت نو پوشیده و با پختن خوراکیهای سنتی به دید و بازدید میرفتند. همچنین کلههای قند را در کاغذ هفت رنگ «تیر و باد» پیچانده به نوعروسان و تازهدامادها پیشکش میکردند. برگزاری فال کوزه «چک دوله» و فال حافظ از دیگر برنامههای این روز بوده است. اما مهمترین و شادمانهترین بخش جشن تیرگان آبپاشی است که به آن آبپاشان، آبریزان و سرشوران هم میگفتند.
ایرانیان در کنار رودخانهها و هرجای مناسب دیگری به نماد باران سازی به یکدیگر آب پاشیده و این چکامه را میخواندند: «تیر برو، باد بیا، غم برو، شادی بیا، محنت برو، روزی بیا، خوشه مرواری بیا». به باور پژوهشگران، جشن آب پاشان «وارداوار» در میان ارامنه ایران و جشن «نوسردایل» در نزد هممیهنان آشوری برگرفته از تیرگان ایرانی است. جشن گلابپاشی نیز که در میان مسلمانان شبه قاره هند در تیرماه انجام میشد گونه دیگر جشن تیرگان است که از روزگار غزنویان به آن سرزمین رفته است.
در کشورهای گستره قفقاز و فرارود مانند تاجیکستان همچنان این جشن گرامی داشته میشود. پس از اسلام خیام، دانشمند ایرانی، به فرمان سلطان جلاالدین ملکشاه سلجوقی به ساماندهی گاهشماری یزدگردی پرداخته، آن را تقویم جلالی یا سلطانی نامیدند. در این سالنمای تاز، مناسبتهای ملی اندکی جابهجا شد و جشن تیرگان در روز دهم تیر قرار گرفت. از اینرو هممیهنان زرتشتی، تیرگان را هر ساله دهم تیر جشن میگیرند.