غیرمنتظره نیست که سیاستمداران آمریکایی برای رویارویی با سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) آماده هستند.
از سال ۲۰۰۰ میلادی، کنگره آمریکا بررسی اشکال گوناگون پیشنویس قانون معروف به «نوپک» را آغاز کرد. اگر این طرح به قانون تبدیل شود، اوپک میتواند به دلیل دستکاری در بازارهای انرژی، مورد شکایت ضدانحصار از سوی دولت آمریکا قرار گیرد.
مجلس نمایندگان آمریکا، در ماه مه نسخهای از این قانون را ارائه کرد. مجلس سنای آمریکا نیز در هفته گذشته، پیشنویسی از این قانون را مطرح کرد که قانون ضدانحصار شرمن مصوب ۱۸۹۰ را اصلاح میکند. این قانون حدود یک قرن پیش برای مقابله با امپراتوری جان راکفلر ایجاد شده بود.
هرگاه آمریکا در آستانه انتخابات باشد و قیمتهای بالای بنزین موجب نارضایتی رأیدهندگان شود، فشار سیاسی بر اوپک افزایش مییابد.
بنابراین اکنون چه چیز جدیدی وجود دارد؟ دو رئیس جمهوری پیشین آمریکا، یعنی جرج دبلیو بوش و باراک اوباما، برای پیشگیری از تصویب شدن قانون نوپک، تهدید کردند که از حق وتوی خود استفاده میکنند. اکنون رئیس جمهوری به نام دونالد ترامپ در قدرت است که بسیار از اوپک ناراضی است و این سازمان را متهم میکند که همچون یک کارتل انحصارطلب، قیمت نفت را بالا نگه میدارد.
در حلقههای سیاسی آمریکا، سوءتفاهمهای زیادی درباره اوپک وجود دارد و تا زمانی که آمریکا نتواند تولید نفت خود را به شکلی چشمگیر افزایش دهد، این سوءتفاهمها باقی خواهد ماند.
نخستین مسئله این است که اوپک هیج قیمت هدفی ندارد. اعضای این سازمان همچون هر کشور مصرفکننده نفت، یک قیمت را ترجیح میدهند، اما اکنون قیمتها از سوی بازار و معاملهگران در بورسهای لندن و نیویورک تعیین میشود. این یک واقعیت اثبات شده است که همه میدانند.
دوم این که اوپک امروز تنها یک سوم از تولید نفت جهان را به خود اختصاص داده است و این میزان، برای توانایی این سازمان برای کنترل بازار یا قیمتها، کافی نیست. در واقع، از سال ۲۰۱۴ میلادی، قیمت نفت به جای تأثیرپذیری از اوپک، به تحولات بازار داخلی آمریکا وابسته است. یک مثال خوب، افزایش قیمت به دلیل خطرهای ژئوپلیتیک است.
در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ میلادی، پس از آن که عرضه نفت لیبی از بازار حذف شد، قیمت نفت به شدت دهها دلار افزایش یافت. امروز نیز تولید نفت لیبی میتواند در مواردی همچون تعطیلی پایانههای نفتی این کشور، به همان سرعت کاهش یابد، اما قیمت نفت تنها چند دلار افزایش مییابد.
چه چیز متفاوت است؟ بازار سرشار از نفت تولیدی در خارج از اوپک است و معاملهگران باور دارند که میتوانند هرگونه عرضه نفت را با نفت تولیدی در جای دیگر جایگزین کنند.
سوم این که در بیشتر موارد، تولیدکنندگان حاشیهای نفت، آنهایی هستند که قیمتها را بالا میبرند، نه تولیدکنندگان بزرگ؛ بهویژه زمانی که تولیدکنندگان بزرگ در حال تولید با حداکثر ظرفیت خود هستند. بیشتر تولیدکنندگان حاشیهای، امروز در صنعت نفت شیل آمریکا و برخی مناطق دیگر همچون روسیه، برزیل و کانادا فعال هستند.
چهارم این که زمانی در گذشته، عربستان و اوپک تولیدکنندگان دارای امکان افزایش در بازارهای جهانی به شمار میآمدند، اما اکنون تولیدکنندگان نفت شیل بخشی از این نقش را تا حدی به عهده دارند، اگرچه نه بهطور کامل، زیرا آنها هماهنگ نیستند.
بنابراین، حتی اگر اوپک میخواست که امروز به یک کارتل تبدیل شود، نمیتوانست. اما دولت امریکا میخواهد که اوپک یک کارتل باشد و ترامپ مدام از اوپک میخواهد که قیمتها را پایین بیاورد و این یک رویکرد متناقض است.
مسئله گیجکننده این است که فشار آمریکا، به اوپک و عربستان کمکی نمیکند که برای بلندمدت و میانمدت برنامهریزی کند. دولت و سیاستمداران آمریکا بر تحرکات کوتاهمدت و محدود قیمت تمرکز دارند. اوپک نمیتواند به این شکل فکر کند.
برای نمونه، به دلایل گوناگون همچون نگرانیها درباره پیامدهای جنگ تجاری آمریکا و چین، تردیدهایی درباره رشد اقتصادی چین وجود دارد و با توجه به این که امروز چین بزرگترین واردکننده نفت است، ابهامهایی درباره تقاضا در نیمه دوم سال جاری میلادی ایجاد میشود. همچنین، با توجه به قیمتهای کنونی نفت، نگرانیهایی هست که شاید در ماههای آینده، تقاضای نفت کاهش یابد.
در چنین شرایطی، اوپک باید برای ۶ ماه آینده برنامهریزی و تولید خود را بر اساس عوامل عرضه و تقاضا محاسبه کند تا بتواند توازن بازار را حفظ کند. اگر قرار بود اوپک از الگوی آمریکایی پیروی کند، باید هر ماه تولید خود را افزایش دهد تا قیمت بنزین را پایین نگه دارد.
این مسئله ممکن است موجب عدم توازن میان عرضه و تقاضا شود و اگر قیمت نفت سقوط کند، صنعت نفت شیل آمریکا نخستین جایی است که پیش از هر کس دیگر، آسیب میبیند، زیرا تولیدکنندگان نفت شیل از جمله تولیدکنندگان پرهزینه نفت در جهان هستند، نه اوپک.
عربستان سیاستی مبنی بر تولید نفت بر اساس تقاضای مشتریان دارد. این کشور نفت را در بازار سرازیر نخواهد کرد و نفت را در کشتیها ذخیره نمیکند، بدون آن که بداند با آن چه کند. در بعضی ماهها، بخشی از تولید نفت عربستان ذخیره میشود، اما این، بخشی عمده از تولید روزانه نفت عربستان را به خود اختصاص نمیدهد. در واقع، ذخیرهسازی نفت عربستان از آغاز سال گذشته میلادی رو به کاهش گذاشته است. طبق اعلام مؤسسه جودی، این ذخیرهسازی از حدود ۲۵۸ میلیون بشکه در ماه مه سال ۲۰۱۷ میلادی، به ۲۳۵ میلیون بشکه در ماه مه سال ۲۰۱۸ میلادی کاهش یافت.
با این همه، سیاست آمریکا تأثیر بیشتری بر بازار خواهد داشت. پیشبینی میشود با توجه به آغاز تحریمهای آمریکا ضدصادرات نفت ایران، بازار در زمانی در پایان سال جاری میلادی با کمبود نفت روبهرو شود. بنابراین هنوز زود است که اوپک آنگونه که ترامپ میخواهد، تولید خود را ۲ میلیون بشکه در روز افزایش دهد، زیرا اوپک از قیمت بنزین به عنوان شاخصی برای افزایش تولید استفاده نمیکند.
وضعیت سرمایهگذاری در بازار نفت و قیمت مناسب برای تشویق سرمایهگذاری، چیزی است که سیاستمداران آمریکایی باید بر آن تمرکز کنند و آنها باید اقدامهای سیاسی ضداوپک را که موجب مدیریت نادرست بازار میشود، متوقف کنند.
اعضای اوپک و بهویژه عربستان، نمیتوانند امروز به تنهایی کار لازم را انجام دهند و لازم است آمریکا سیاست انرژی خود را به شکلی سازنده با اوپک هماهنگ کند.
اوپک نقطه ضعفهای خود را دارد، اما چه سیاستمداران آمریکایی از این مسئله خوششان بیاید چه نیاید، این سازمان همچنان شیر اطمینان و پشتیبانی نهایی صنعت نفت خواهد بود و یک اوپک اصلاح شده، بهتر از نابودی اوپک است.