به گزارش نفت دیلی، اداره کل روابط عمومی وزارت نفت در پاسخ به گزارش «مرگ تدریجی صادرات گاز ایران در سایه خواب سنگین وزارت نفت» توضیحاتی برای تنویر افکار عمومی ارائه داد و یادآور شد: عجیب است که خبرگزاری فارس در حالی که بیش از یک دهه از معلق شدن مبهم و رازآلود قرارداد صادرات گاز ایران به امیرنشین شارجه میگذرد و در حالی که چنان قراردادی میتوانست ایران را به یک فعال مهم تجارت گاز در جنوب خلیج فارس تبدیل کند به آسانی میگذرد، اما نگران این است که نکند ایران هفت سال آینده بازار گاز ترکیه و عراق را از دست بدهد!
متن پاسخ اداره کل روابط عمومی وزارت نفت به این گزارش که ۲۷ بهمنماه در خبرگزاری فارس منتشر شد، به شرح زیر است:
۱- مطالعه گزارش منتشره در خبرگزاری فارس نشاندهنده این واقعیت است که نویسنده یا نویسندگان آن، متأسفانه بهصورت بنیادی درکی از ساختارهای صادرات و تجارت انرژی ندارند و احتمالاً مقوله چندبعدی صادرات گاز را موضوعی مشابه با صادرات سایر اقلام مثل خشکبار یا فرش فرض کردهاند، به همین دلیل است که در همه جای گزارش موردبحث با شور و هیجان درباره «بایدها» و «نبایدها»ی وزارت نفت در زمینه صادرات گاز به اظهارنظر پرداختهاند، با این حال مزید اطلاع نویسندگان گزارش مورد بحث یادآور میشویم مسئله صادرات گاز نه صرفاً در ایران، بلکه در همه جهان یک موضوع چندوجهی و دارای ابعاد مختلف سیاسی- امنیتی و اقتصادی است که همه ذینفعان شامل کشورها/ شرکتها بهعنوان فروشنده، گذرگاه و خریدار و حتی مصرفکننده نهایی الزاماً همه ابعاد این موضوع را بررسی میکنند و این تصور که فکر کنید درباره هر کشوری صرفاً به دلیل وجود ذخایر گازی چشمگیر و بالا رفتن چشمانداز تقاضای گاز، برای عقد قراردادهای صادرات / واردات گاز کافی است یک تصور سادهانگارانه است.
۲- یکی دیگر از موضوعات جالب توجه در گزارش مورد بحث، فراموشکاری مصلحتی جغرافیا است. خبرگزاری محترم فارس در جمله کلیدی خود نوشته که: «ایران بهعنوان دومین دارنده منابع گاز دنیا میتواند بهعنوان یکی از بازیگران اصلی بازار صادرات گاز در منطقه نقشآفرینی کند». احتمالاً نویسنده محترم بهصورت کلی با نقشه جغرافیا بیگانه بودهاند، همچنین واژه «نقشآفرینی» برای ایشان معنای متفاوتی دارد! آنچه مسلم است و نقشه جغرافیای منطقه خلیجفارس و غرب آسیا نشان میدهد، در همسایگی ما یک دسته کشورهایی هستند که فاقد ذخایر گاز بوده و متقاضی گاز طبیعی هستند و یک دسته دیگر نیز کشورهای دارای ذخایر گازی هستند که تقاضایی ندارند، ایران تقریباً با تمام کشورهای منطقه که متقاضی گاز هستند قرارداد دارد، ترکیه، عراق و پاکستان در همین فهرست هستند و بهصورت بدیهی کشوری همچون ترکمنستان که خود صادرکننده گاز است نمیتواند در ردیف اهداف بازاریابی صادرات گاز ایران قرار بگیرد، یا کشور افغانستان که فعلاً تقاضای مازاد ندارد بهصورت منطقی در فهرست اهداف احتمالی صادرات گاز ایران نیست، حالا با این توصیف، خبرگزاری فارس لطفاً بفرمایند که ایران باید دقیقاً در کجا و کدام منطقه مورد اشاره ایران در زمینه صادرات گاز نقشآفرینی کند؟ اگر منطقه همین منطقه است که ایران با همه کشورهای متقاضی گاز آن قرارداد دارد، اگر منظورتان جای دیگری از جهان است پس لطفاً اسمش را منطقه نگذارید و جهت جغرافیایی آن را نیز مشخص بفرمایید.
۳- خبرگزاری فارس در گزارش مورد بحث به وجود شش قرارداد صادرات گاز ایران اعتراف کرده و نوشته است: در صورتی که وزارت نفت بهزودی اقدامی در این حوزه انجام ندهد طی ۵ الی ۶ سال آینده ایران برای همیشه از بازار گاز منطقه حذف خواهد شد! به تعبیری دیگر رسانه محترم «فرض» کردهاند که وزارت نفت اقدامی در این زمینه نمیکند و به همین دلیل هم تیتر مرگ تدریجی صادرات گاز را انتخاب کردهاند، با این وصف خبرگزاری فارس بیش از آنکه بهسوی تحلیل حرکت کند به سمت «غیبگویی» گام برداشته است، عجیب است که دبیر و سردبیر و سایر مسئولان آن رسانه به حمدالله عریض و طویل حتی از نویسنده موردنظر نپرسیدهاند که با چه دلیل و منطقی به حذف ایران از بازار گاز منطقه رأی داده است؟ آیا نویسنده خبرگزاری فارس از جزئیات مذاکرات گازی ایران مطلع است؟ مزید استحضار به شما اطلاع میدهیم که موضوع تمدید قراردادهای صادرات گاز هم همچون اصل موضوع صادرات گاز، یک مسئله تخصصی و چندبعدی است که بهشدت متأثر از مسائل کلان سیاسی - امنیتی و اقتصادی کشورهای ذینفع است، صادرات گاز قطعاً از مسائلی همچون روابط خارجی و موضوعات سیاسی بینالمللی تأثیر میپذیرد، این مسئله ربطی به کشور ایران یا جنس گاز طبیعی ایران هم ندارد و در همه جهان تمامی فعالان بازار انرژی ارتباط آن با مسائل کلان سیاسی و بینالمللی را پذیرفتهاند، از طرفی ذات مذاکرات مرتبط با صادرات گاز بخشی از اسرار تجاری شرکتهای فعال در آن است و بیشک رسانهها از جزئیات مذاکرات احتمالی با کشورهای خریدار گاز ایران اطلاع درستی ندارند، ضرورتی هم به طرح آنها تا زمان قطعی شدن نتایج وجود ندارد.
۴- یکی از تحلیلهای غلط مطرح در این گزارش، در تبیین وضع مصرف گاز ترکیه رخ داده است. نویسنده گزارش و نیز کارشناس مورد استناد، اینگونه نظر دادهاند که چون ترکیه میزان بیشتری گاز بهصورت LNG یا از طریق خط لوله دریافت کرده است پس «ترکیه عزمی جدی برای رهایی از وابستگی به گاز ایران داشته» و به زعم نویسنده گزارش، اینها اقدامات موثر ترکیه برای کاهش وابستگی به گاز ایران است! اساساً در رویکرد برخی رسانهها، همواره یک لایه غلیظ از «بدبینی و دشمن انگاری» دیده میشود که نتایج آن به تولید همین دست گزارشها منتهی میشود، متأسفانه یکی از دلایل بروز این رویکرد، فقدان دانش در زمینههای تخصصی همچون انرژی و ناآشنایی با سیاستهای انرژی کشورهای مختلف است. مزید اطلاع شما مینویسیم که شواهد نشان میدهد کشور ترکیه در قالب سیاست کلان خود، در تلاش است به یک گذرگاه مهم انرژی تبدیل شود، بدیهی است که این سیاست را هم وزارت نفت ایران برایشان ننوشته است و احتمالاً بخشی از برنامه کلان اقتصادی ترکیه است و آنها با استفاده از مزایای ژئوپلیتیک خود و به تناسب روابط بینالمللیشان برای کشورشان طرحریزی کردهاند. ترکیه آشکارا در تلاش است تا از افزایش مصرف گاز طبیعی در مسیر رشد اقتصادی خود بهره ببرد، همچنین متنوعسازی سبد واردات گاز این کشور هم احتمالاً بخشی از این سیاست کلان است، حالا چرا باید وزارت نفت ایران مقصر برنامهریزی سیاستمداران ترکیه باشد؟ آیا وزارت نفت ایران باید ترکیه را مجبور کند همه نیازهای گازیاش را فقط از ایران تهیه کند؟ و چون ترکیه میخواهد سبد تأمین گازش را متنوع کند، پس وزارت نفت ایران منفعل عمل کرده است؟ کجای دنیا با این منطق گزارش مینویسند؟!
۵- از جمله مطالب خلاف واقع مطرح در این گزارش، تهمت توقف احداث خط لوله صادرات گاز ایران به پاکستان است. البته ملت ایران و از جمله هموطنان شریف ما در استان سیستان و بلوچستان بهخوبی این واقعیت را میدانند که خط لوله عسلویه - ایرانشهر (شریان صادرات گاز ایران به پاکستان) در دوره دولت آقای روحانی و با پیگیری وزارت نفت تکمیل شد و احداث خط لوله فرعی گازرسانی به شهرهای سیستان و بلوچستان هم بهعنوان بخشی از همین طرح بزرگ در این دولت اجرا شد، همچنین به اطلاع میرسانیم موضوع اجرایی شدن قرارداد صادرات گاز ایران به پاکستان مستند به یک قرارداد معتبر و رسمی است و همچنان بهعنوان بخشی از همکاری دوجانبه در حال پیگیری است. آنچه نویسنده گزارش هم به استناد واردات گاز پاکستان بهوسیله LNG یا از طریق خط لوله تاپی ذکر کرده است ناشی از همان پیشفرض نادرست مشابه تحلیل بازار گاز ترکیه است و به نظر میرسد در صورت افزایش میزان مطالعه نویسنده گزارش، این تحلیلها قابلیت اصلاح دارند.
۶- همانطور که در صدر این گزارش ذکر شد، موضوع صادرات گاز یک مسئله چندبعدی است که ضرورتاً باید همه ابعاد سیاسی - اقتصادی آن موردسنجش قرار گیرد. عجیب است که آن رسانه محترم در حالی که بیش از یک دهه از معلق شدن مبهم و رازآلود قرارداد صادرات گاز ایران به امیرنشین شارجه میگذرد و در حالی که چنان قراردادی میتوانست ایران را به یک فعال مهم تجارت گاز در جنوب خلیجفارس تبدیل کند به آسانی میگذرد اما نگران این است که نکند ایران هفت سال آینده بازار گاز ترکیه و عراق را از دست بدهد! این هم از همان هنرمندیهایی است که درباره صادرات گاز هم نگاه سیاسی و جناحی خود را دریغ نمیدارد. به هر روی تأکید میکنیم که جمهوری اسلامی ایران بر مبنای یک سیاست کلان، اولویت اصلی خود در زمینه صنعت گاز را توزیع و مصرف داخلی در نظر گرفته است و صرفاً در صورت وجود مازاد مصرف داخلی نسبت به مسئله صادرات گاز اقدام خواهد کرد. این سیاست هم یک سیاست کلان است که در ترسیم و تدوین آن همه سطوح تصمیمگیری کشور دخالت داشتهاند.
۷- در بخشی از گزارش هم نویسنده محترم با ذکر موضوع هدررفت انرژی در کشور، تلاشی عجیب برای چسباندن آن به مسئله صادرات گاز داشته است که هرچند فاقد منطق است، اما کوشش در سرهمبندی موضوعات اقتصادی با منطق صفر و یک قابل تحسین است.
۸- یکی از مسائل عجیبی که در این گزارش دیده میشود، لحن آمره نویسنده گزارش است، در بسیاری از سطور این گزارش ما با جملاتی روبهرو هستیم که چنین لحنی دارد، مثلاً «وزارت نفت باید سیاست صادرات و بهینهسازی...»، «و میبایست برداشت را بیش از پیش افزایش دهیم»، «ایران باید حداکثر تلاش خود را در این شرایط برای حفظ این بازار انجام دهد»، «لذا صادرات گاز باید بهعنوان یک اولویت مهم در دستور کار وزارت نفت قرار گیرد» و... اگرچه نوشتارهایی مشابه این نیز قبلاً در آن رسانه محترم مسبوق به سابقه است اما به نظر میرسد نویسنده محترم از اساس با رسالت و نقش رسانه بیگانه است یا اینکه خود را در جایگاه طراح سیاستهای انرژی کشور فرض کرده است، این در حالی است که محتویات گزارش نشان میدهد با کمترین میزان دانش و بینش پیرامون موضوع صادرات گاز به رشته تحریر درآمده است.
در پایان تأکید میکنیم وزارت نفت بهعنوان یکی از ارکان حاکمیت ملی ایران، نه به استناد خیال، بلکه به اتکای حضور صدها کارشناس خبره و مدیران کارآزموده و باتجربه که در اعتلای ایران همقسم هستند مسیر صیانت از عزت ایران و حفظ منافع ملی کشور را بهتر از سایرین میشناسد. همیشه هم از پیشنهادهای فنی و تخصصی استقبال کردهایم، اما نشر گزارشهایی از این دست را که شائبه سفارشهای سیاسی دارد اقدامی در چارچوب مباحث کارشناسی نمیدانیم.