ایسنا/مازندران یک اکولوژیست اظهار کرد: آببندان یا تالاب یک دانش بومی است که در زمستان آب را ذخیره و در تابستان به مردم تحویل میدهد، احداث سد در بالادست باعث خشک شدن تالاب میشود درحقیقت مردم این دانش را داشتند که با سد خاکی، آب را ذخیره کنند اما با احداث سد در بالادست، این مواهب از بین رفته و تمامی ویژگیهای یادشده نیز نابود میشوند.
در تقویم جهانی ۲ فوریه روز تالابها نامگذاری شدهاست. سال ۱۹۷۱ برابر با ۱۳ بهمن ۱۳۴۹ شمسی، رامسر میزبان یکی از مهمترین و قدیمیترین کنوانسیونهای محیطزیستی جهان با هدف حفاظت از تالابها بود، معاهدهای که در همین شهر به تصویب رسید و به «کنواسیون رامسر» شهرت یافت.
شعار امسال این روز «زندگی در هم تنیده؛ تالابها و مردم» است.
در گفتوگوی پیش رو نصرتالله صفاییان؛ اکولوژیست و استادتمام دانشگاه مازندران به پرسشهای خبرنگار ایسنا درباره تالابها، اهمیت آنها در زیست انسانی و حفاظت محیطزیست، عوامل تخریب تالابها و پیامدهای آن و برخی پرسشهای دیگر پاسخ داده است.
تالاب چیست؟
به گفته صفاییان تالاب همان آبگیر است که در مازندران به نام «آببندان/ آبندان» و در زبان محلی «آبَندون» شناخته میشود؛ البته به هر آبندانی تالاب نمیگوییم و برکه هم تالاب میتواند باشد اما عنوان درست برای این اکوسیستم آبی، تالاب است.
اکولوژیست مازندرانی با بیان این که تالاب درحقیقت یک اکوسیستم آبی است، درباره بخشهای تشکیلدهنده آن میگوید: این اکوسیستم از دو بخش غیرزنده شامل آب و خاک و بخش زنده؛ شامل گیاهان، پرندگان و انسانها تشکیل شده که وسعت آنها در مناطق مختلف متفاوت است.
صفاییان درباره چگونگی تبدیل تالاب به باتلاق یا مرداب اظهار کرد: این اتفاق زمانی رخ میدهد که تحتتاثیر فعالیت آلودهکننده انسانی شرایط زیستی تالاب به هم میخورد و درحقیقت تالابها توان اکولوژیک خود را از دست میدهند، نمونه آن تالاب انزلی است که به واسطه ورود آلودگی، زندهمانی آن ضعیف شدهاست.
تالابها دانش بومی و اثرگذار در زیست انسانی و جانوری هستند
این استاد بازنشسته دانشگاه با اشاره به اهمیت حفاظت از تالابها و نقش آنها در زیست انسانی، میگوید: در تمام روستاهای مازندران آببندان وجود داشته و دانش بومی بهرهگیری و حفاظت از آنها باتوجه به نقش اثرگذار تالاب در زیست مردم، مهم و قابلتوجه است.
به گفته او آبهای غیرمصرفی زمستان در تالابها ذخیره و در فصول بعدی در مصارف کشاورزی از آنها استفاده میشدهاست. تعدیل آب و هوای منطقه، تغذیه سفرههای آب زیرزمینی و پر شدن چاههای آب از دیگر مزایای تالابها در زیست و فعالیت انسانی است اما شاید یکی از مهمترین مزایای آن، پیشگیری از سیل است، او دراینباره اظهار میکند: روستاها ممکن است در مسیر سیلاب قرار داشته باشند و به همین دلیل، درصورت حفاظت از تالابها، آب ورودی سیل در تالاب ذخیره و از هدررفت آب و آسیب انسانی جلوگیری میشود.
اما مزایای تالاب تنها به زیست انسانها محدود نبوده و صفاییان آن را زیستگاهی مناسب برای پرندگان میداند: تالابها؛ البته به شرط رعایت قوانین و برخورد مناسب، یکی از بهترین زیستگاهها برای پرندگانی هستند که از دوردستها میآیند و کود آنها میتواند منبع ارزندهای برای تغذیه و زیست جانوری باشد.
اکولوژیست مازندرانی ادامه میدهد: برای ماهیها تالابها نیز میتوانند منبع تامینکننده غذایی و درنتیجه پروتئین سفره غذایی مردم باشند، همچنین در فصول دیگر سال هم تالابها منبع مناسبی برای تامین علوفه دام دامداران به شمار میآیند.
تالابها برای صنعت گردشگری سرمایه هستند
صفاییان تالابها را یکی از راهبردهای توسعه گردشگری و اقتصاد بومی میداند: ایجاد تفرجگاههایی برای قایقرانی و تفریحات سالم در کنار تالابها میتواند در رشد صنعت گردشگری و افزایش درآمد مردم نقش داشته باشد، به یاد داشته باشیم تالابها برای این صنعت سرمایه به شمار میآیند.
سدسازی، گونههای جانوری و گیاهی غیربومی و زباله دشمنان بقای تالابها
به گفته صفاییان در گذشته بیش از ۵۰۰ تالاب در مازندران وجود داشت و تمامی آببندانها و گیاهان آنها توسط او و همسرش شناسایی شدند که هر یک از تنوع گیاهی بالایی هم برخوردارند.
باوجود ارزش و اهمیت بقای تالابها اما شاهد مرگ تدریجی برخی از آنها بودهایم، صفاییان یکی از مهمترین عوامل نابودی تالابها را سدسازی دانسته و بیان میکند: ببینید آببندان یا تالاب یک دانش بومی است که در زمستان آب را ذخیره و در تابستان به مردم تحویل میدهد، احداث سد در بالادست باعث خشک شدن تالاب میشود چراکه آب از مسیر رود و جوی و ... راهی تالاب و در آن ذخیره میشد، درحقیقت مردم این دانش را داشتند که با سد خاکی، آب را ذخیره کنند اما با احداث سد در بالادست، این مواهب از بین رفته و تمامی ویژگیهای یادشده نیز نابود میشوند.
ورود گونههای غیربومی مانند ماهی «تیلاپیلا» به تالابها از دیگر عوامل تهدیدکنندهای است که به گفته او باعث از بین رفتن گونههای بومی میشود. وی در ادامه میافزاید: گونههای غیربومی خودکفایی را از بین میبرند و گونههای بومی روز به روز برای نابودی آسیبپذیرتر میشوند، برخی از این گونهها با کودهای نیتراته افزایش وزن پیدا میکنند و این کودها به واسطه ماهیان روی سفره مردم میآیند.
گونههای غیربومی به ماهیان محدود نبوده و گیاهانی مانند «آزولا» را هم شامل میشود، اکولوژیست مازندرانی دراینباره میگوید: گونههای گیاهی غیربومی ازجمله آزولا تالابهای مازندران را به نابودی کشاندند، آزولا نادانسته و ناآگاهانه وارد استان شد و مثل موکت سطح آببندانها را پوشاند، همین عامل مبادلات اکسیژن را قطع کرده و باعث مرگ ماهیان میشود.
صفاییان سنبل آبی را از دیگر گونههای گیاهی خطرآفرین برای تالابها عنوان میکند: این گونه گیاهی به دلیل زیبایی مورد توجه مردم قرار گرفت و به مرور استفاده از آن رشد یافت، در حالی که سنبل آبی از گونههای مهاجم بوده که باعث از بین رفتن گونههای دیگر میشود.
وی بعضا تخلیه زباله در تالابها را یکی از مهمترین عواملی است که نهتنها بقای تالابهای استان، بلکه سلامت انسان و محیطزیست را نیز تهدید میکند، صفاییان دراینباره اظهار میکند: احداث شهرکهای صنعتی در کنار تالابها میتواند موجبات رهاسازی فاضلاب آنها در تالابها شود. تخلیه انواع زباله خانگی، شهری و مانند اینها از عوامل مهم نابودی تالابهایی است که تا امروز با دانش بومی زنده ماندهاند، نمونه این زوال را در تالاب یا آببندان «سیّدمحلّه» میبینیم که در تصاویر قدیمی چشمنواز و زیبا بوده اما امروز چنین نیست.
تالاب میانکاله بهشت پرندهشناسی است
میانکاله که چند سالی است نام آن به دلایل متنوع موردتوجه فعالان محیطزیست قرار دارد، به گفته صفاییان یکی از ذخایر مهم بیوسفری به شمار میآید، او عوامل تهدید این تالاب مهم استان را پسابهای کشاورزی که از بالادست وارد این تالاب میشوند، تعداد زیاد دام، فاضلابهای کشاورزی، برنامهریزی نادرست اجرایی برخی مسئولان و ناآگاهی از اهمیت و ارزش این تالاب میداند.
استاد بازنشسته دانشگاه مازندران با بیان این که تالاب میانکاله، بهشت پرندهنگری ایران است، میگوید: این تالاب بهعنوان یکی از ذخایر ارزنده بیوسفری جهان میتواند نقش مهمی در توسعه گردشگری و درآمدزایی مردم منطقه داشته باشد.