فارس نوشت:
حضرت امام خميني(ره) ميفرمودند: به ملتهاى اسلامى توصيه مىكنم كه از حكومت جمهورى اسلامى و از ملت مجاهد ايران الگو بگيريد و حكومتهاى جائر خود را ـ در صورتى كه به خواست ملتها كه خواست ملت ايران است، سر فرود نياوردند ـ با تمام قدرت به جاى خود بنشانيد!
فرازهايي از فرمايشات حضرت امام خمينى(ره) به مناسبت روز "جمهورى اسلامى ايران " و بيدارى و قيام ملتهاى مسلمان منطقه:
12 فروردين
صبحگاه 12 فروردين ـ كه روزِ نخستينِ حكومت اللّه است ـ از بزرگترين اعياد مذهبى و ملى ما است. ملت ما بايد اين روز را عيد بگيرند و زنده نگه دارند؛ روزى كه كنگرههاى قصر 2500 سال حكومت طاغوتى فرو ريخت و سلطه شيطانى براى هميشه رخت بربست و حكومت مستضعفين كه حكومت خدا است، به جاى آن نشست.
هان! اى ملت عزيز كه با خون جوانان خود حق خود را به دست آورديد، اين حق را عزيز بشمريد و از آن پاسدارى كنيد و در تحت لواى اسلام و پرچم قرآن، عدالت الهى را با پشتيبانى خود اجرا نماييد!
من با تمام قوا در خدمت شماكه خدمت به اسلام است، اين چند روز آخر عمر را مىگذرانم و از ملت انتظار آن دارم كه با تمام قوا از اسلام و جمهورى اسلامى پاسدارى كنند.(1)
روز قدرت ملى
من جمهورى اسلامى را اعلام مىكنم و اين روز را روز عيد مىدانم و اميدوارم كه در هر سال، روز "12 فروردين " روزعيد ملت ما باشد كه رسيدند به قدرت ملى و خودشان سرنوشت خودشان را به دست (گرفتند). ما به همه ملت تبريك عرض مىكنيم و من اين روز را بر ملت عزيز خودمان، به همه اقشارشان تبريك عرض مىكنم. مبارك باد بر شما اين عيد! مبارك باد بر شما اين جمهورى اسلامى!
لكن همه مكلفيم كه احكام اسلام را مراعات كنيم. بايد بازار ما بازار اسلامى باشد؛ بازار ما از بىانصافى بايد شستشو بشود، بايد دولت ما و همه دولتهايى كه بعدها مىآيند، همه روى
موازين اسلامى باشد، وزارتخانهها روى موازين اسلامى باشند، ادارات دولتى روى موازين اسلامى باشند.(2)
روز امامت امت و ظفر ملت
خداوند تعالى بر ما منت نهاد و رژيم استكبار را با دست تواناى خود ـ كه قدرت مستضعفين است ـ در هم پيچيد و ملت عظيم ما را ائمه و پيشواى ملتهاى مستضعف نمود و با برقرارى جمهورى اسلامى، وراثت حقه را بدانان ارزانى داشت.
من در اين روز مبارك، روز امامت امت و روز فتح و ظفر ملت، جمهورى اسلامى ايران را اعلام مىكنم. به دنيا اعلام مىكنم كه در تاريخ ايران چنين رفراندومى سابقه ندارد كه سرتاسر مملكت با شوق و شعف و عشق و علاقه به صندوقها هجوم آورده و رأى مثبت خود را در آن ريخته و رژيم طاغوتى را براى هميشه در زبالهدان تاريخ دفن كنند.(3)
روز اثبات رشد سياسى و اجتماعى
من از اين همبستگى بىمانند ـ كه جز مشتى ماجراجو و بىخبر از خدا، همه و همه به نداى آسمانى "وَ اْعتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَميعاً " لبيك گفتند و با تقريباً اتفاق آرا به جمهورى اسلامى رأى مثبت دادند و رشد سياسى و اجتماعى خود را به شرق و غرب ثابت كردند، تقدير مىكنم.(4)
روز رسميتيافتن حكومت مستضعفين بر مستكبرين روز دوازدهم فروردين، سالروز رسميتيافتن حكومت مستضعفين بر مستكبرين در ايران است، سالروز تحقق وعده حق تعالى است و منت خداى را كه ملت مستضعف ايران بر مستكبرين جهان چيره و پيروز شد.(5)
روز فتح و نصر خدا
دوازده فروردين، روز غلبه جنود اللّه بر جنود شيطان و روز فتح و نصر خدا و بندگان مؤمن به او است. ملت ايران اين روز را عيدى اسلامى ملى تلقى مىكند و آن روز فتح مطلق و نصر به تمام معنا است كه همه مستضعفين جهان را اين نور سنت الهى و سايه پرچم "نَصرٌ من اللّه " فراگيرد؛ آن روزى كه مسلمين جهان با مدد غيبى در هر كشور و قُطْر(6)، دست جنايتكار ستمگران و چپاولچيان را از كشور خود قطع كنند و پرچم اسلام و آرم اللّه اكبر را افراشته نمايند، آن روزى كه با قيام دلاورانه و بانگ "اللّه اكبر "، با امثال سادات و هممسلكان شاه مخلوع، آن كنند كه ملت شجاع ايران با محمد رضا پهلوى كرد.(7)
روز رأى قاطع به حكومت عدل الهى
مبارك باد بر شما روزى كه پس از شهادت جوانان برومند و داغ دل مادران و پدران و رنجهاى طاقتفرسا، دشمنِ غولصفت و فرعون زمان را از پاى درآورديد و با رأى قاطع به جمهورى اسلامى، حكومت عدل الهى را اعلام نموديد؛ حكومتى كه در آن، جميع اقشار ملت با يك چشم ديده مىشوند و نور عدالت الهى بر همه و همه به يك طور مىتابد و باران رحمت قرآن و سنت بر همه كس به يكسان مىبارد. مبارك باد شما را چنين حكومتى كه در آن اختلاف نژاد و سياه و سفيد و ترك و فارس و لر و كرد و بلوچ مطرح نيست؛ همه برادر و برابرند، فقط و فقط كرامت در پناه تقوا و برترى و به اخلاق فاضله و اعمال صالحه است. مبارك باد بر شما روزى كه در آن تمام اقشار ملت به حقوق خود مىرسند، فرقى بين زن و مرد و اقليتهاى مذهبى و ديگران در اجراى عدالت نيست.(8)
چنان رفراندومى در دنيا سابقه نداشت
ملت ما به اكثريت قريب به اتفاق، به جمهوريت اسلامى رأى دادند؛ از آن پيرمردهاى هشتاد ساله، معلولين، اشخاصى كه در بيمارستانها بودند، اشخاصى كه با چرخ مىآوردند آنها را پاى صندوق، همه و همه رأى دادند بر جمهوريت اسلام. اين نبود جز اينكه ملت ما اسلام را براى خودش يك پايگاه آزادى و استقلال مىداند و لهذا با عشق و علاقه رأى دادند. در دنيا سابقه ندارد چنان رفراندومى كه تمام اقشار ملت با عشق و علاقه به آن رأى بدهند.(9)
دستِ غيبى در كار بوده و است
من در پاريس كه بودم و مىشنيدم كه تمام مردم بلاد ـ از دهات كوچك تا شهرستانهاى بزرگ ـ همه با هم متحد شدند وهمه يك كلمه مىگويند و آن اينكه "سلسله پهلوى نه و جمهورى اسلامى آرى "، من آنجا اينطور فهميدم كه اين دستْ، دستِ غيب است؛ انسان نمىتواند اين وحدت را تحصيل كند. انسانها شعاع فعاليتشان محدود است؛ ممكن است يك شهر را يا يك استان را به وحدت كلمه برساند، ممكن است در يك گروه از مردم وحدت كلمه ايجاد كند، لكن يك كشور سى و چند ميليونى با اختلاف گروهها، با اختلاف آمال و آرزوها، با اختلاف فهم و شعور آنها، همه باهم مجتمع شدند و همه با هم دست به هم دادند و يك مطلب را خواستند. اين نيست الّا اينكه دستِ غيبى در كار است؛ خداى تبارك و تعالى به وسيله امام زمان سلام اللّه عليه (اين تحول را در مردم پديد آورد). از آنوقت، هيچوقت يأس در من نبوده است، از آنوقت بسيار اميدوار شدم كه اين مطلب به پيروزى خواهد رسيد، البته اين معنا كه پيروزى به اين سهلى و به اين زودى نصيب بشود؛ يك ملتى كه هيچ ندارد، در مقابل يك قدرت شيطانى مثل آمريكا و انگلستان. لكن اينجا قواى رحمانى در كار بود، با خداى تبارك و تعالى هيچ كس نمىتواند ستيزه كند. اينجا دستِ غيبىِ الهى بود و تا اين دست هست و تا اين عنايت الهى هست، شما پيروزيد.(10)
ملت بهدنبال حكومت اسلام بوده
ما دنبال اين هستيم كه اسلام تحقق پيدا بكند، دنبال اسم نيستيم كه حالا كه ما اسم جمهورى اسلامى پيدا كرديم، براى ما كافى است. در تمام شئون مملكتمان مىخواهيم كه احكام اسلام باشد، قرآن بر ما حكومت كند، قانون اسلام بر ما حكومت كند، ما الآن بين راه هستيم و به مقصد نرسيدهايم.(11)
جمهورى اسلامىاى كه ملت مىخواهد
جمهورى اسلامىاى كه ملت ما مىخواهد، اين است كه محتواى اين جمهورى، احكام اسلام باشد و تمام مملكت روى احكام اسلامى اداره بشود و آنچه خداى تبارك و تعالى فرموده است به وسيله پيغمبر اكرم صلّى الله عليه و آله به ما رسيده است به وسيله ائمه اطهار عليهم السّلام، آنها بايد تحقق پيدا بكند.(12)
ما مىخواهيم كه اسلام در اين مملكت حكومت كند، احكام اسلام در اين مملكت جريان پيدا بكند. اگر ما فرض كنيم كه حكومت رژيم سلطنتى از بين برود و رژيم ديگرى بيايد، اما رژيم اسلامى نباشد، برخلاف اسلام باشد، مقصد ما حاصل نشده (است).(13)
"جمهورى اسلامى " به لفظ نيست
وقتى مملكت، مملكت اسلامى است كه تعاليم اسلام در آن باشد. اگر تعاليم اسلامى در آن نباشد، اسلامى نيست. هرچه ما بگوييم جمهورى اسلامى، جمهورى اسلامى لفظ نيست، (صرفاً) با رأى ما، جمهورى اسلامى تحقق پيدا نمىكند، بله رژيم رسمى، رژيم جمهوريت مىشود، لكن اسلامى نمىشود، مگر آنكه احكام اسلام در او جارى بشود، با جريان قانون اساسى هم اسلام نمىشود، با مجلس شورا هم اسلام نمىشود. اينها همه مقدمه است. وقتى مىتوانيد بگوييد كه مملكت، اسلامى است كه بازارى، اسلامى بشود، تهذيب نفس باشد، نه مثل بازار (طاغوت) كه سنگر گرانفروشى و تعدى است، وقتى اسلامى مىشود كه مرد و زن اسلامى بشوند، همه افراد اسلامى باشند. الگو، حضرت زهرا عليها السّلام است، الگو پيغمبر اسلام صلّى الله عليه و آله است. وقتى مىتوانيم ادعا كنيم جمهورى اسلامى داريم كه تمام اين معانى كه در اسلام است، تحقق پيدا بكند.(14)
به مراعات احكام اسلام است
همه مكلفيم كه احكام اسلام را مراعات كنيم، بايد بازار ما بازار اسلامى باشد، بازار ما بايد از بىانصافى شستشو بشود،
بايد دولت و همه دولتهايى كه بعدها مىآيند، همه روى موازين اسلامى باشد، وزارتخانهها روى موازين اسلامى باشند، ادارات دولتى روى موازين اسلامى باشند، بايد به مملكتى كه رنگ "الله " دارد، (تبديل شود)، بايد به مملكت الهى تبديل بشود.(15)
مدعيان دموكراسى و مخالفت با حكومت ملت!!
اين اشخاصى كه مدّعى اين هستند كه بايد دموكراسى باشد و حرفهايى (در اين رابطه) مىزنند، همين اشخاص با حكومت ملت دارند مخالفت مىكنند؛ با همين ملتى كه نود و هشت و (نيم) درصد رأى را داشتند، با اينها دارند مخالفت مىكنند(!)(16)
علامت دشمن ما
دشمن ما فقط محمدرضاخان نبود، هركس كه مسيرش مسير اسلام نباشد، دشمن ما است؛ با هر اسم مىخواهد باشد.
هركس جمهورى را بخواهد، دشمن ما است، براى اينكه دشمن اسلام است. هر كس پهلوى "جمهورى اسلامى "، "دموكراتيك " بگذارد، اين دشمن ما است، هركس "جمهورى دموكراتيك " بگويد، اين دشمن ما است، براى اينكه اين اسلام را نمىخواهد.(17)
ما اسلام را مىخواهيم. ما اين همه فداكارى كرديم، جوانهاى ما اين همه در مبارزات وارد شدند و زحمت كشيدند و رنج كشيدند و خون دادند، براى اين بود كه اسلام را مىخواستند. آنى كه اين نهضت را پيش برد، آنى بود كه مىگفت: من شهادت را فوز مىدانم، شهادت را براى "دموكراتيك " فوز مىداند؟ شهادت را براى مسير چپ يا راست فوز مىداند؟ بچههاى ما براى اينكه همان جمهورى كه در شوروى هست، همان جمهورى كه كمونيستها مىخواهند، (خون دادند؟) ما خون داديم براى آن جمهورى؟! ما خون داديم براى جمهورى غرب؟! ما براى اسلام خون داديم.
جوانهاى ما براى اسلام خون دادند. بايد (دشمن را) بشناسيد، علامتش هم همين است.(18)
توطئه زير سايه "جمهورى "ِ بىاسلام
ما اسلام (را) مىخواهيم، آزادى كه در پناه اسلام است (و) استقلالى كه در پناه اسلام است (را) مىخواهيم. ما آزادى و استقلالِ بىاسلام به چه دردمان مىخورد؟ وقتى اسلام نباشد، وقتى پيغمبر اسلام صلّى الله عليه و آله مطرح نباشد، وقتى قرآنِ اسلام مطرح نباشد، هزار تا آزادى باشد.
بدبختى ملت ما آن وقتى است كه ملت ما از قرآن جدا باشند، از احكام خدا جدا باشند، از امام زمان (عجّل الله تعالى فرجه الشريف) جدا باشند. ما آزادى در پناه اسلام (را) مىخواهيم، استقلال در پناه اسلام (را) مىخواهيم، اساسِ مطلبْ اسلام است.(19)
اينها مىخواهند يك مملكت غربى براى شما درست كنند؛ آزاد هم باشيد، مستقل هم باشيد، اما نه خدايى در كار باشد و نه پيغمبرى و نه امام زمانى و نه قرآنى و نه احكام خدا (و) نه نمازى و نه هيچ چيز. هر جا كه گفتند: "جمهورى "، بدانيد كه توطئه (در) كار است، هر جا (كه) اسم اسلام را نياوردند (و مثلا) گفتند: "جمهورى دمكراتيك "، بدانيد توطئه (در) كار است، بدانيد منهاى اسلام است، آزادىِ منهاى اسلام است، استقلالِ منهاى اسلام است. اينهايى كه با اصل اسلام موافق نيستند و با اسلامىاش موافق نيستند، باز مناقشه خواهند كرد. همه اينها در اين مشتركاند كه نمىخواهند يك نهضت اسلامى به ثمر برسد.(20)
يك دسته دشمنهاى سرسخت هستند كه مىخواهند اين جمهورى اسلامى نباشد، هرچه مىخواهد باشد؛ جمهورى باشد، جمهورى دموكراتيك باشد، جمهورىِ هرچه مىخواهد باشد، جمهورىِ خلق باشد، (اما) اسلام تويش نباشد، براى اينكه اگر جمهورى اسلامى شد و قانون، قانون اسلامى شد، ديگر براى آن اربابها راهى پيدا نمىشود و آن وقت به عقيده آقايان، ما ديگر بايد از (قافله) تمدن و از كشورهاى متمدن كناره بگيريم حتماً! بايد كلاه آمريكا را سرمان بگذاريم و اگر اين نشد، ديگر ما مرتجع هستيم و بايد كناره بگيريم، ديگر منزوى هستيم(21)! (از اينرو) عمّالشان به اين راه افتادند كه لازم نيست جمهورى "اسلامى " باشد، (بلكه) "جمهورى " باشد، "جمهورى ايرانى " باشد، "جمهورى دموكراتيك " باشد.(22)
مسير يك ملت فداكار را نمىشود منحرف كرد
نصيحت و وصيت من به گروهها و گروهكها و اشخاصى كه در ضديت با ملت و جمهورى اسلامى و اسلام فعاليت مىكنند، اول به سران آنان در خارج و داخل، آن است كه تجربه طولانى به هر راهى كه اقدام كرديد و به هر توطئهاى كه دست زديد و به هر كشور و مقامى كه توسل پيدا كرديد، به شماها كه خود را عالم و عاقل مىدانيد، بايد آموخته باشند كه مسير يك ملت فداكار را نمىشود با دستزدن به ترور و انفجار و بمب و دروغپردازيهاى بىسر و پا و غير حسابشده منحرف كرد و هرگز هيچ حكومت و دولتى را نمىتوان با اين شيوههاى غيرانسانى و غيرمنطقى ساقط نمود، بهويژه ملتى مثل ايران را كه از بچههاى خردسالش تا پيرزنها و پيرمردهاى بزرگسالش، در راه هدف و جمهورى اسلامى و قرآن و مذهب جانفشانى و فداكارى مىكنند(23)
كليد پيروزى را حفظ كنيد
ملت ما با هم همه اسلام را خواستند، همه ملت فرياد كردند با "اللّه اكبر " كه ما اسلام را مىخواهيم، ما حكومت اسلامى، جمهورى اسلامى (را) مىخواهيم، مقصد ملت اسلام است، مقصد اصلى اين است كه يك حكومت اسلامى تحقق پيدا بكند، رژيم يك رژيم انسانى اسلامى بشود و مملكت يك مملكت اسلامى انسانى بشود كه اسلام در همه قشرهاى مملكت ـ در همه قشرهاى مملكت، همه جا ـ اسلام باشد، هر جا برويد رنگ اسلام ببينيد.(24)
در اين نهضت، از آن بچهاى كه تازه زبان باز كرده بود تا آن پيرمردهايى كه نزديكهاى مردنشان بود، همه با هم مىگفتند:
"جمهورى اسلامى "، همه اسلام را مىخواستند. اين همه اسلام خواستن، توجه همه به معنويت بودن، توجه همه به خدا و دين خدا بودن، شما را پيروز كرد. اين توجه را از دست ندهيد. اين رمز پيروزى است، كليد پيروزى است، اين كليد را محكم نگه داريد، وحدت پيدا بكنيد؛ مقصد هم خدا. اين دو مطلب وقتى پيدا شد، اين همه مسائل را حل مىكند و همه ما بايد كوشش بكنيم و به مقاصد الهيه برسيم.(25)
همه با هم و براى اسلام باشيد
"يد اللّه " با جماعت است، دست خدا با شما است. تا همه با هم هستيد و همه اسلام را مىخواهيد، خدا با شما است و تا خدا با شما است، كسى با شما نمىتواند معارضه كند.
خداوند خواسته است كه مستضعفين بر مستكبرين غلبه كنند. غلبه كردند و مىكنند. دوستان من! عزيزان من! همه باهم باشيد، برادر باشيد، از تفرقه پرهيز كنيد؛ همه براى اسلام، همه براى خدا، همه نيروى الهى.(26)
مسلمانان! از "جمهورى اسلامى " الگو بگيريد
اما به ملتهاى اسلامى توصيه مىكنم كه از حكومت جمهورى اسلامى و از ملت مجاهد ايران الگو بگيريد و حكومتهاى جائر خود را ـ در صورتى كه به خواست ملتها كه خواست ملت ايران است، سر فرود نياوردند ـ با تمام قدرت به جاى خود بنشانيد كه مايه بدبختى مسلمانان، حكومتهاى وابسته به شرق و غرب مىباشند و اكيداً توصيه مىكنم كه به بوقهاى تبليغاتى مخالفان اسلام و جمهورى اسلامى گوش فرا ندهيد كه همه كوشش دارند كه اسلام را از صحنه بيرون كنند كه منافع ابرقدرتها تأمين شود.(27)
(1) صحيفه امام، ج 6، صص 453 ـ 454
(2) صحيفه امام، ج 6، صص 462 ـ 463
(3) صحيفه امام، ج 6، ص 453
(4) صحيفه امام، ج 6، ص 453
(5) صحيفه امام، ج 12، ص 219
(6) سرزمين
(7) صحيفه امام، ج 12، ص 219
(8) صحيفه امام، ج 6، ص 453
(9) صحيفه امام، ج 6، ص 467
(10) صحيفه امام، ج 7، صص 54 ـ 55
(11) صحيفه امام، ج 8، ص 43
(12) صحيفه امام، ج 10، ص 319
(13) صحيفه امام، ج 8، ص 42
(14) صحيفه امام، ج 7، ص 533
(15) صحيفه امام، ج 6، ص 463
(16) صحيفه امام، ج 10، ص 410
(17) صحيفه امام، ج 7، صص 458 ـ 457
(18) همان
(19) صحيفه امام، ج 7، ص 459
(20) صحيفه امام، ج 10، ص 179
(21) صحيفه امام، ج 14، ص 440
(22) صحيفه امام، ج 8، ص 43
(23) صحيفه امام، ج 21، ص 436
(24) صحيفه امام، ج 7، صص 543 ـ 544
(25) صحيفه امام، ج 7، ص 107
(26) صحيفه امام، ج 7، ص 115
(27) صحيفه امام، ج 21، صص 412 ـ 413.