به گزارش نفت دیلی، محمد آتیار درباره کیفیت پروژههایی که با مشارکت شرکتهای بزرگ بینالمللی اجرا شده است، گفت: سکوی نفتی بلال در سال ۸۱ با همکاری شرکت فرانسوی توتال به بهره برداری رسید، سکوهای سروش و نوروز در سال ۸۴ ازسوی شرکت انگلیسی-هلندی شل به بهره برداری رسیدند، امروز پس از گذشت بیش از ۱۵سال از آغاز بهرهبرداری از این سکوها، وقتی که یک تازه وارد به این سکوها وارد میشود فکر میکند این سکوها به تازگی افتتاح شدهاند.
وی افزود: کیفیت ساخت و متریال استفاده شده در ساخت این سکوها آنچنان خوب و مناسب بوده است که باوجود قرار داشتن در محیط شرجی و مرطوب دریا، آثار زنگ زدگی به ندرت دیده میشود، در آن زمان این شرکتها مجبور بودند حدود ۳۰ درصد از متریال ایرانی را در کار خود استفاده کنند و همان قسمتها به پاشنه آشیل این پروژهها تبدیل شد.
رئیس عملیات تولید منطقه نفتی بهرگان تصریح کرد: این در حالی است که پروژههای اجرا شده در دیگر سکوهای نفتی ازسوی شرکتهای ایرانی، پیش از افتتاح به حالت نیمه مخروبه درآمدند که تنها به دلیل پیشگیری از اعتراضها و هیاهوهای رسانهای از ذکر نام این پروژهها و شرکتهای مجری، خودداری میکنم.
آتیار عنوان کرد: از دیگر نکتههایی که در این پروژهها برجسته است، سهولت دسترسی برای انجام تعمیرات است، در حالی که در پروژههای اجرا شده ازسوی شرکتهای داخلی، برای انجام برخی از تعمیرات و تغییرات ناچار هستیم که بخشهایی دیگر را هم بریده و از حیز انتفاع ساقط کنیم.
وی در باره فناوری به کار گرفته شده در پروژههایی که با مشارکت خارجیها اجرا میشود، گفت: شرکتهای مطرح دنیا نظیر شل و توتال فناوریهای پیشرفتهای دارند که بهطور عمومی ثبت خودشان است و با بالاترین کیفیت و پس از آزمایشهای متعدد به کار گرفته میشوند، به همین دلیل کارایی آنها تضمین شده است و نیاز به سعی و خطا نیست، این در حالی است که همه فازهای پس از فاز یک پارس جنوبی که ازسوی شرکتهای داخلی انجام شدند، کپی کاری ناشیانهای از فاز یک که ازسوی توتال انجام شده بود، صورت گرفت و حتی در این کپی کاریها امانت رعایت نشد و سرانجام آنچه تحویل داده شد جز دردسر برای مجریان طرح، چیز دیگری نداشت که بازهم به جهت رعایت اختصار و نیز مباحث ملی و محرمانگی و پیشگیری از هیاهوی رسانهای از ذکر آنها خودداری میشود.
رئیس عملیات تولید منطقه نفتی بهرگان افزود: به جرات میتوان گفت در هیچ بخشی از صنعت نفت ایران نمیتوان نیروهایی مشابه و هم طراز نیروهای پرورش یافته در پروژههای شل و توتال و قبل تر مک درموت (سکوی سلمان) پیدا کرد، سطح فنی نفراتی که با شل و توتال و مک درموت کار کردند به حدی بالا بود که از تمام دنیا برای جذب آنها پیشنهادهای اغوا کننده میرسید و هنوز هم میرسد، به همین دلیل، تعدادی از این افراد هم اکنون در بهترین شرکتهای نفتی دنیا جذب شدهاند که البته دلیل عمده آن ضعف و تفاوت مفرط بین پرداختها در ایران در مقایسه با موارد مشابه در شرکتهای خارجی است.
آتیار تصریح کرد: مهمترین دلیل برای واگذاری برخی از پروژهها به شرکتهایی نظیر شل و توتال، پرورش نیروی انسانی متخصص و تضمین آینده صنعت نفت کشور است، این در حالی است که نفرات حاضر در سایر پروژههایی که توسط شرکتهای داخلی اجرا شدهاند، تا مدتها بعد از راه اندازی اولیه، پس از هر خاموشی، در راه اندازی دوباره کارخانه هم عاجز بودهاند چون شرکتهای داخلی از برگزاری ابتدایی ترین دورههای آموزشی هم کوتاهی میکنند، هر چند مبالغ زیادی هم بابت آموزش نیروهای کارفرما، از صنعت نفت دریافت میکنند.
وی ادامه داد: یکی دیگر از منافع مهم واگذاری برخی از پروژهها به شرکتهای توانمند و صاحب سبک خارجی، انتقال سیستمهای مدیریتی است، در این بخش، قرارداد اخیر با توتال بهتر از قراردادهای بیع متقابل است، چون بخشی از منافع مخزن به او میرسد، اما در بیع متقابل، فقط سرمایه گذاری انجام شده و سود قانونی آن شامل پیمانکار میشود، بنابراین پیمانکار مجبور به بکارگیری روشهای مدیریت مخزن نیست.
آتیار افزود: شرکتهای داخلی نیز فقط و فقط به پول و سود خودشان فکر میکنند ضمن اینکه پولی برای سرمایه گذاری هم ندارند، یعنی باید ابتدا پول را از صنعت نفت بگیرند، در جاهای مطمئنی برای خودشان سرمایه گذاری کنند و اگر سودی بدست آوردند از محل آن سود، پروژههای نفت را بهصورت نصفه و نیمه اجرا کنند، بعد هم به بهانههای زیادی نظیر تورم و تحریم و غیره تقاضای پول بیشتر کنند.
وی تصریح کرد: یکی از مشکلات پروژههای اجرا شده ازسوی شرکتهای داخلی، بی توجهی به آینده است، پروژهها را طوری اجرا میکنند که اگر یک یا چند سال بعد یا حتی قبل از راه اندازی، نیازی به برخی تغییرات یا اضافه کردن سیستم جدیدی باشد، نه جایی برایش هست و نه امکان فنی آن وجود دارد.
رئیس عملیات تولید منطقه نفتی بهرگان عنوان کرد: یکی از دلایلی که ایجاب میکند برخی از پروژهها بهویژه پروژههای میدانهای مشترک را به خارجیها بسپاریم، سرعت عمل در اجرا و انجام به موقع تعهدهاست، زیرا آنها با مدیریت و برنامه ریزی قوی، هر بخش از پروژه را درست در موعد مقرر و یا با تاخیر بسیار جزیی انجام میدهند، پشت دیوار تحریمها پنهان نمیشوند، چون خودشان سرمایه گذار هستند تاخیر در پرداختها از سوی شرکت نفت را بهانه نمیکنند و به دلیل اعتبار بینالمللی خود، اجازه نمیدهند پروژه به درازا بکشد، این در حالی است که شرکتهای داخلی هیچ یک از موضوعهای فوق برایشان اهمیتی ندارد، نمونه بارز این تاخیرهای طولانی مدت، پروژه فازهای ۳۵ ماهه پارس جنوبی است که حتی به ۸۰ ماه هم رسیدند و آخر هم بصورت نصفه و نیمه و بصورت دستوری AS IS به بهره بردار تحمیل شدند، زیرا از نظر بهره بردار، این پروژهها هنوز هم کامل نیستند و اشکالات و پانچ لیستهای متعددی دارند.
آتیار ادامه داد: یک ضعف بسیار بزرگ پروژههای انجام شده ازسوی شرکتهای داخلی، عدم انجام مستندسازی در طراحی، ساخت، اجرا، تغییرات حین اجرا، و تحویل دهی است، بهطوری که پس از تحویل گیری، بهره بردار برای کوچکترین تغییرات یا بهینه سازیها، بدلیل عدم دسترسی به اطلاعات مربوطه، مستاصل میشود، اما شرکتهایی نظیر شل و توتال برای کوچکترین امور نیز مستندسازی میکنند به نحوی که انجام هر تغییر یا بهینه سازی به راحتی با مراجعه به اطلاعات طراحی و ساخت تاسیسات امکان پذیر است، نمونههای زیادی از مشکلات مربوط به عدم مستندسازی پروژهها در شرکتهای داخلی وجود دارد که بازهم به جهت جلوگیری از جوسازی رسانهای از ذکر آنها خودداری میشود، بدتر از همه این است که وقتی برای تحویل گیری نهایی پروژه به پیمانکار داخلی فشار آورده میشود که مستندات پروژه را تحویل دهد، اقدام به سندسازیهای جعلی میکنند که بسیار بدتر از نداشتن هرگونه مستنداتی است.