به گزارش نفت دیلی ، در هفتمین هفته از وقوع حادثه فوران چاه شماره ۱۴۷ رگ سفید، لهیب آتش همچنان زبانه میکشد. شعلههای سرکش چاه ۱۴۷ تا کنون یازده بار تلاش مردان مناطق نفت خیز و ملی حفاری را از سر گذرانیده است و همچنان مردان فنی تیم در فکر تدبیری نو با استفاده از ابزاری تلفیقی برای حمله بعدی هستند.
اما آنچه امروز بازارش از آتش رگ سفید داغتر است؛ جهتگیری رسانهها در این مورد است، که غالباً کمتر بار فنی و بیشتر بار سیاسی دارد.
رگ سفید نه اولی بود و احتمالاً نه آخری است. حفاری در ایران بارها و بارها حوادثی چنین را تجربه کرده است و در هر بار مدت زمانی بسته به شرایط چاه و مخزن و همچنین استراتژی برگزیده برای اطفاء زمان صرف مهار آتش و فوران شده است. برخی ازفورانهای اخیر و زمان صرف شده برای کنترل آن به شرح زیر است:
قم: ۱۰۰ روز
دهلران: ۱۰ روز
۵۰ اهواز: ۴۵ روز
کنگان: ۱۴۵ روز
لب سفید: ۱۰ روز
نفت شهر: ۳۸ روز
رگ سفید: ؟
پیش از مقایسه و بررسی روشها و مدت زمان صرف شده برای مهار آتش در ابتدا نیاز است تا توضیحی مختصر درباره مهار آتش از بالا یا Top kill و مهار از زیر زمین و یا Bottom kill داده شود.
روش کنترل چاه از بالا یا Top kill اعم از استفاده از ابزاری مانند استینگر است که میتوان با استفاده از آنها در سطح فوران و آتش را مهار و چاه را کنترل کرد. بهعنوان نمونه اگر BOP یا همان شیر فورانگیر در خلال حادثه از آسیب مصون مانده باشد میتوان با بستن رمزهای آن چاه را کنترل کرد و یا حتی اگر احتمال دسترسی به مسیرهای تزریق سیال در زیر آن فراهم باشد میتوان با تزریق سیال سنگین چاه را کنترل کرد. استینگر خود وسیلهای است که مانند یک دودکش عمل میکند و با ایجاد مسیری برای آتش، ضمن مستقیمسازی شعله ارتفاع محل شعله آن را بالاتر میبرد تا امکان نزدیک شدن و دسترسی به زیر آن فراهم شود. نصب و جاگذاری استینگر با توجه به نزدیکی به شعله و گرمای غیرقابل وصف در آن ناحیه با ماشینی به نام Athey wagon انجام میشود.
در روش Bottom kill بهطور معمول یک یا دو چاه، که جانمایی دکل و مسیر حفر آن بر عهده متخصصان حفاری است برای ایجاد دسترسی به حفره در حال فوران در عمق و در مخزن ویا لایهای که منشاء تولید سیال در حال فوران است حفر میشود که بدان Relief Well یا چاه امدادی گفته میشود. اگر هر کدام از این چاهها بادقت بتواند به بن حفره مورد نظر برسد میتوان با تزریق سیال سنگین و آب ضمن بوجود آوردن یک هد هیدرواستاتیک از شدت جریان سیال در حال فوران کاسته و با تلفیق روش خاموش کردن از بالا چاه را کنترل نمود و یا اینکه حجم سیال تزریقی و به دنبال آن وزن ایجاد شده بر سیال به حدی باشد که چاه از پایین به طور کامل کنترل شود.
روش کنترل فوران از پایین همان متدها و تکنیکهای حفاری و حفاری جهت دار است و بنابراین با توجه به وجود تجربه حفاری برای سالیان متمادی در ایران میتوان گفت که تکنیکی برای کنترل چاه با این روش علاوه بر تکنیکهای حفاری وجود ندارد.
اما کنترل فوران از بالا در ایران یک سیر تکامل تجربی را پیموده است به طوری که در این میان با توجه به شرایط هر چاه به صورت سعی و خطا نصب استینگر و کنترل از بالا در آن تکامل یافت. برای مثال در فرآیند عملیات کنترل فوران چاه ۵۰ اهواز جهت نصب استینگر و ایجاد انفجار نزدیک هواکش آن از روش سعی و خطا بدون در نظر گرفتن الزامات ایمنی باعث خسارات جانی شد. از سوی دیگر باید گفت که روشهای کنترل فوران از بالا در خشکی بیشتر معطوف به استفاده از اتی واگن و استینگر است و استفاده از ابزار خاص مانند موتور جت برای خاموش کردن آتش از سطح در ایران سابقهای ندارد.
اما این روزها بحث مقایسه زمان خاموش شدن چاهها در رسانهها بسیار داغ است؛ بخشی از این بحثها تنها به دلیل نسبت دادن تواناییهای ویژه و خاص به مدیران پیشین است. اما حقیقت چیست؟
هر فردی با یک دانش اندک در مورد مهندسی مخزن و مهندسی نفت نیز میداند که هر چاه شرایط و خصوصیات مخصوص به خود را دارد و هرگز نمیتوان جریان خروجی از چاهها را با هم مقایسه کرد مگر آنکه تمامی مشخصات پتروفیزیکی و سنگ و سیال آنها مانند هم باشد.
از اینرو مقایسه چاههای فوران کرده در گذشته و زمان اطفاء انها بدون در نظر گرفتن خواص آنها کاری غیرفنی و مردود است خصوصاً اینکه بسیاری از این فورانها مانند دهلران، لب سفید و نفت شهر و یا حتی چاههای کویت فشار سر چاهی زیر ۱۰۰۰ پام داشتند. اما در تاریخ فورانها در ایران به جز رگ سفید، همواره از سه نام دیگر به عنوان سخت ترین حوادث یاد میشود.
البرز شمال قم که گفته میشود حدود ۱۲۵۰۰۰ بشکه در روز تولید داشته است، ارتفاع فواره شعله ۵۲ متر و مدت زمان اطفاء آن ۱۰۰ روز بوده است.
چاه ۵۰ اهواز که درزمان تولید ۲۰۰۰۰ بشکه تولید میکرد و تخمین زده میشود با توجه به از بین رفتن کاهندهها در زمان حادثه ۶۰۰۰۰ بشکه در روز نفت میسوخته است و ارتفاع فواره شعله تا ۱۰۰ متر تخمین زده شده است چاه مذکور ظرف ۴۵ روز اطفاء شد. عملیات مهار فوران و نصب استینگر ۵۲ اینچ با دو شهید همراه بود به نامهای شهید الماسی و شهید دوستانی که شاید تنها استفاده از کمربند ایمنی میتوانست مانع این ضایعه دلخراش شود که یکی از نقصهای موجود در مدیریت اطفاء در آن زمان بوده است.
چاه ۲۹ کنگان که یک چاه گازی است و مهار فوران آن با بهره گیری از دو چاه امدادی حدود ۱۴۵ روز زمان برده و تنها تزریق سیال به آن ۲۳ روز به طول انجامید.
اما با یک بررسی بر روی فرآیندهای اطفاء و زمان طول کشیده آن میتوان چنین گفت که مهار چاههای گازی بسیار سخت تر و زمانبر تر از مهار چاههای نفتی است و حتی میتوان گفت که مهار چاههای گازی و یا چاههای قدرتمند نفتی مانند ۵۰ اهواز تا زمانی که با تزریق سیال و ایجاد هد هیدرو استاتیک سنگین فواره فوران ضعیف نشده و کنترل نشود نمیتوان با اقدام به روشهای حمله از بالا آن را کنترل کرد در واقع روشهای ترکیبی معمولا چارهساز مهار فورانهای بزرگ است.
عملیات مهار فورانهایی مانند کنگان و رگ سفید با چاه ۵۰ اهواز دارای تفاوتهای اساسی است؛ یکی از کارهای لازم الاجرا برای آغاز حمله به یک چاه که بسیار نیز زمانبر است آمادهسازی محوطه است. در حوادثی که دکل روی چاه مستقر است و در مناطق سختگذری مانند رگ سفید یا نفت شهر به وقوع پیوسته است فراهمآوری حوضچه آب، اجرای سامانه خنکسازی موثر و خارج کردن باقی مانده دکل و اجزای ذوب شده از محوطه بسیار زمانبر است. حال در حادثه ۵۰ اهواز به دلیل اینکه چاه تولیدی بوده است ادوات خاصی جز تاج چاه بر روی آن مستقر نبوده است و همچنین وقوع در محوطه مسطح اطراف اهواز، نزدیکی به شهر اهواز و مرکز باعث شد تا امکانات مورد نیاز به آسانی در دسترس بوده و به محل حادثه انتقال یابد؛ این در مقایسه با رگ سفید یک مزیت به شمار میآید.
در یک کلام باید گفت که اتخاذ استراتژیهای حمله و کنترل چاه از پایین یا بالا و یا ترکیبی بستگی به شرایط چاه و مخزن دارد. اگر فوران به آتش سوزی منجر نشود با سرعت عمل میتوان آن را از سطح کنترل کرد. اما در مورد وقوع آتشسوزی روش کنترل باید با بررسی شرایط انتخاب شود.
در ایران واحدی بهعنوان کنترل چاه در دانشگاه تدریس نمیشود و همچنین بسیاری از گزارش حوادث یا دقیق نیستند و یا رسانهای نشدهاند در ضمن به دلیل نبود سامانهای برای شبیهسازی و بررسیهای دقیق و علمی شرایط آتش در دهانه چاه به ویژه در حمله از سطح به آتش وجود ندارد.
همه دانش مهار فوران در ایران تجربی و در اختیار افراد است که البته این نقص به قهرمانان مهار آتش در گذشته وارد است که چرا در طول سالیان متمادی دانستههای این فن را به کسانی بعد
سعید ساویز
کارشناس صنعت نفت