روزنامه اعتماد نوشت: چطور ميتوان بدون فراهم ساختن سادهترين و ابتداييترين زيرساخت گردشگري، يعني چند شير آب و كاسه توالت صحبت از رونق گردشگري كرد؟
در واقع مسوولي كه از رشد 52 درصد گردشگري ميگويد، آيا نبايد توضيح دهد كه اين گردشگراني كه مهمان ما هستند در بين جادهها كجا قضاي حاجت ميكنند، يا فقط صرف آمار و ارقام بالا كه باشد بقيه مسائل هم در همين اعداد حل و فصل ميشود؟ دستشوييهاي بين راهي چنان مساله ساده و پيشپاافتادهاي تصور شده است كه كه در نگاه اول پرداختن به آن در قالب كارنامه عملكردي يك سازمان، مساله نامربوطي به نظر ميرسد.
اما همان طور كه ميگويند يك ملت را ميتوان با دستشوييهاي عمومياش شناخت، شايد بتوان گفت عملكرد يك سازمان را ميتوان با نحوه مديريت دستشوييهايش شناخت. وضعيت فعلي اين اماكن خدماتي طنزسياهي است كه ميتواند دستمايه خنده و شوخيهاي زيادي شود اما در عمق نشان از مسائل ديگري و سردرازي دارد.
«عدم جانمايي مناسب و بلاستفاده رها شدن مجتمعهاي بين راهي» و «ضرر ميلياردي به بيتالمال.» اين عبارات در سخنان دادستان عمومي و انقلاب مركز استان كرمان در 15 ارديبهشت سال 1398 اشاره به همان داستان ساخت هزار مجموعه سرويس بهداشتي ظرف 8 ماه در دوراني دارد كه اسفنديار رحيممشايي رييس وقت سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري كشور بود.
وعده ديگري از يكي از مسوولان ديگر سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري نيز اعلام شده بود كه تا پايان سال 87 500 تا 600 سرويس بهداشتي به بهرهبرداري ميرسند. روند اعلام اعداد اينچنيني گر چه در سازمان متوقف شد، اما واقعيت در عمل چندان فرقي با قبل نكرد.
در حالي كه كشورهايي مانند استراليا برنامهاي براي پيداكردن نزديكترين دستشوييهاي عمومي دارند، مردم ايران از دانستن تعداد دقيق و جانماييهاي اين مراكز عاجزند
طبق جدولي كه پيشرفت پروژهها در بخش مجتمع خدماتي - بهداشتي را مشخص ميكند ميتوان ديد كه تعداد طرحهاي تكميل شده در طول چند سال به شدت اندك و ناچيز و مبلغي حدود 11 ميليارد تومان به ساخت مجتمعها اختصاص داده شده است كه از اين ميان فقط 298 مجتمع تكميل شدهاند كه بخش اعظم آن هم متعلق به سال 1392 است و در سالهاي بعد اين آمار، در صورت صحتشان، خبري از اتمام اين پروژههاي ناتمام نميدهند و اعداد و ارقام نامشخص به حال خود رها ميشوند.
از طرفي معلوم نيست اين پروژهها را كدام بخش و كدام نهاد و با كدام بودجه پيگيري كرده است. اين 11 ميليارد تومان آيا بخشي از همان 60 ميليارد تومان است؟ يا علاوه بر آن 60 ميليارد تومان 11 ميليارد ديگر هم هزينه شده است؟ حال سوال اينجاست در حالي كه وزارت راه و شهرسازي آماري در اين خصوص ارايه كرده است، ساخت و نظارت اين دستشوييها نهايتا به عهده كيست؟
مديرعامل شركت متخصصين توسعه ايرانگردي و جهانگردي درباره اين مساله گفته است كه ميخواهند «مجموعهاي در خور و شأن منزلت كشور فراهم كنند.» شأن و منزلتي كه قرار است با 2 ميليارد و 100 ميليون تومان سامان بگيرد. حالا كه رشد 52 درصدي ميزان گردشگر ورودي به كشور نشان از رشد گردشگري در دوره مونسان دارد، سوال اينجاست كه اين جمعيت چند ميليوني مهمان در كجا قضاي حاجت خواهند كرد يا اين مساله به اين سازمان مربوط نيست و بايد به هر قيمتي كه شده گردشگر را به كشور كشاند تا آمار و ارقام قابلتوجهي در خبرگزاريها منتشر شود و همين كه اين اعداد بالاتر بروند بقيه مسائل چندان مشكلي ندارند؟
ورود 52 درصد گردشگر به كشور در حالي صورت ميگيرد كه نانوشته پيداست اين ميهمانان حتي قبل از سفر خود ميدانند در جادههاي ايران يا دستشويي بين راهي نيست، يا كم است و از ميان آنهايي هم كه هستند تعداد انگشتشماري قابل استفاده هستند. نگاهي تنها به يك چشمه از دستشوييهاي بين راهي بارها بيشتر از اين نوشته اداي مطلب ميكند. شيرهاي خراب، سطلهاي كثيف، بوي متعفن، كف آلوده كه نه عسل، بلكه اگر طلا و جواهر هم روي آن ريخته شود رغبتي به برداشتن آن نيست. اينها تصويري هستند كه در حافظه گردشگران ذخيره ميشود.